arm


اصطلاح
برق و الکترونیک
3 حرف
1 کلمه
معانی و توضیحات
بازو - شاخه ~ مجموعه ي به هم پيوسته اي از اتصالات و مفصلهاي داراي انرژي که وظيفه ي پشتيباني و به حرکت درآوردن مچ يا دست مکانيکي ابزار عمل کننده پاياني را براي انجام کار معين به عهده دارند . کنترل آن به صورت دستي ، نظير ~ Telecheric، ويا برنامه پذير نظير آدمک (روبات) انجام مي گيرد. شاخه در مدار پل.

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت arm معنی arm معنی arm به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک arm در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
arature
آرميچر ~ بخش چرخندهي يک مولد يا موتور، بخش آهني و متحرک يک رله ، يا بخش آهني و فنري يک ارتعاشگريازنگ اخبار .

armature chatter
لقي آرميچر ~ ارتعاش ناخواسته ي آرميچر يک رله در مدار «اي سي» .

armature reaction
واکنش آرميچر ~ برهم کنش بين شار مغناطيسي توليد شده توسط جريان آرميچر با ميدان مغناطيسي اصلي در يک مولد يا موتور الکتريکي .اعوجاج ايجاد شده در ميدان مغناطيسي اصلي بر سرعت موتور ها و تنظيم ولتاژمولدها اثر مي گذارد.

Armstrong oscillator
نوسان ساز آرمسترانگ ~ نوعي مدار نوسان ساز لامپ خلأ با آند و شبکه ي تنظيم شده که توسط اي .اچ.آرمسترانگ ارئه شده است.بار القايي آند، توسط يک مدار تشديد موازي که کمي بالاتر از بسامد تشديد مدار تانک شبکه يا بلور تنظيم شده است، فراهم مي شود. ظرفيت بين الکترودهاي لامپ نوسان ساز نيز به عنوان مسير پسخورد ع ...

ARRL
سروازه ي آمريکن رديو ريلي لگو ،سازماني براي دارندگان گواهينامه ي راديو آماتوري آمريکا.

arsenicAS
ارسنيک ~ عنصري با عدد اتمي 33 و وزناتمي 74/92 ~ به عنوان عنصر الاينده دهنده در قطعات نيمرساناي سيليسيمي به کار مي رود.ترکيب آلياژي آن با گاليم ،بلور دوتايي آرسنيدگاليم (گاليم آرسنيد) ،و با گاليمو آلومينيم بلور سه تايي آرسنيدآلومينيم گاليم (گاليم آلومينيم آرسنيد) را مي دهد.

artificial dielectric
دي الکتريک مصنوعي ~ آرايش سه بعدي از رساناهاي فلزي که ابعاد آن معمولاً در مقايسه با طول موج کوچک است. محيط ايجاد شده به عنوان دي لکتريک براي امواج الکترومغناطيسي عمل مي کند.

artificial ear
گوش مصنوعي ~ وسيله اي که امپدانس آکوستيکي معادل با امپدانس ميانگين گوش انسان را براي گوشي هدفون فراهم مي کند و داراي ميکروفوني جهت سنجش فشارهاي صوتي توليد شده توسط گوشي است.

artificial echo
پژواک مصنوعي ~ سيگنال پژواک رادار که براي مقاصد آزمايشي و به روشهاي مصنوعي ،مثلاً توسط جعبه ي پژواک ،توليد مي شود.

artificial intelligenceAL
هوش مصنوعي ~ توانايي رايانه يا مدار براي انجام کارهايي که معمولاً مرتبط با هوش انساني است نظير استدلال ، يادگيري و خوداصلاحي.