linear accelerator , linac , linear electron accelerator


اصطلاح
برق و الکترونیک
56 حرف
8 کلمه
معانی و توضیحات
شتابدهنده ي خطي ، ليناک ، شتابدهنده خطي الکترون ~ شتابدهنده اي که از تعدادي الکترود حلقوي در يک خط مستقيم تشکيل شده است . هنگامي که دامنه ي پتانسيل الکترودها به شکل مناسب در بسامدهاي خيلي بالا تغيير داده شود . ذرات گذارنده از ميان الکترودها مرتباً انرژِي دريافت مي کنند و در کي مسير اساساً خطي شتاب مي گيرند .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت linear accelerator , linac , linear electron accelerator معنی linear accelerator , linac , linear electron accelerator معنی linear accelerator , linac , linear electron accelerator به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک linear accelerator , linac , linear electron accelerator در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
linear actuator
محرک خطي ، کارانداز خطي ~ محرکي که انرژِ الکتريکي را به حرکت مکانيکي خطي تبديل مي کند .

linear amplifier
تقويت کننده خطي ~ تقويت کننده اي که تغييرات جريان خروجي آن مستقيماً با تغييرات ولتاژ ورودي متناسب است .

linear backward - wave oscillator
نوسان ساز موج پسرو خطي ~ نوعي نوسان ساز موج - پسرو که ميدان مغناطيسي مورد نياز را از طريق گذراندن جران از الکترودي به نام کفي ( sole ~ ) واقع در نزديک کاتد ، توليد مي کند .

linear - beam tube
لامپ باريکه ي خطي ( نوع «ا» ) ~ نوعي لامپ الکتروني ريز موج که داراي ميدان مغناطيسي ( دي سي ) به موازات ميدان الکتريکي ( دي سي ) است . وظيفه ي ميدان مغناطيسي ( دي سي ) تنها کانوني ساختن باريکه ي الکتروني است .

linear control
کنترل خطي ~ رئوستا يا پتانسيومتري که مقاومت آن در طول عنصر مقاومتي به طور يکنواخت توزيع شده است .

linear device
وسيله ي خطي ، ابزار خطي ~ وسيله ي تقويت کننده ي قياسي با رابطه ي خطي بين ورودي و خروجي ، در مقابل آن وسيله ي رقمي غير خطي قرار دارد که در گستره ي سيگنال ورودي خود ، يا کاملاً قطع يا کاملاً وصل است .

linear detector
آشکار ساز خطي ~ آشکار سازي که ولتاژ سيگنال خروجي آن مستقيماً با تغييرات دامنه ي حامل ورودي ( در مدوله سازي دامنه ) يا تغييرات بسامد حامل ورودي ( در مدوله سازي بسامد ) متناسب است .

linear differential transformer
ترانسفورمر تفاضلي خطي ~ نوعي ترادسينده ي الکترومکانيکي که حرکت فيزيکي را به ولتاژي در خروجي تبديل مي کند . که دامنه و فاز آن متناسب با وضعيت حرکت است . در نوع از آن يک هسته ي آهني متحرک بين دو سيم پيچ قرار داده مي شود . جابجايي هسته از وضعيت صفر منجر به افزايش ولتاژ در يک سيم پيچ و همزمان کاهش ولتا ...

linear electric motor
موتور الکتريکي خطي ~ نوعي موتور الکتريکي که روتور و استاتور آن به دو ورقه ي مسطح تبديل شده است . و حرکت بين آنها به جاي دوراني به صورت خطي است . با قطع و وصل جريان در پيچکهاي انرژِ دهنده به ترتيبي که جريانهاي القايي بتوانند نيرويي در يک جهت بر عنصر متحرک وارد سازند ، هر يک از روتور ~ يا استاتور مسي ...

linear feedback control system
سيستم کنترل پسخوردي خطي ~ سيستم کنترل پسخوردي که داراي رابطه ي خطي بين سيگنالهاي آن است .