magnetic circuit breaker , electromagnetic circuit breaker


اصطلاح
برق و الکترونیک
58 حرف
7 کلمه
معانی و توضیحات
مدار شکن مغناطيسي ، مدار کن الکترومغناطيسي ~ مدار شکني که اتصالهاي آن در پاسخ به افزايش جذب مغناطيسي سولنوئيد در اثر جريان اضافه بار در مدار حفاظت شده ، به طور خودکار باز مي شود .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت magnetic circuit breaker , electromagnetic circuit breaker معنی magnetic circuit breaker , electromagnetic circuit breaker معنی magnetic circuit breaker , electromagnetic circuit breaker به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک magnetic circuit breaker , electromagnetic circuit breaker در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
magnetic circuit breaker time delay
مدار شکن مغناطيسي با تاخير زماني ~ مکانيزم ضربه گيري در مدار شکن مغناطيسي که از پاسخهاي ناخواسته به جريانهاي گذاري سطح پايين ناشي از اندکي اضافه بار در مدار حفاظت شده جلو گحيري مي کند . عملکرد ضربه گير بسته ماندن اتصالها را طولاني تر مي کند .

magnetic clutch
کلاژ مغناطيسي ~ کلاژِ که در آن حرکت با جذب بين قطبهاي مغناطيس شده از يک شفت گردان به شفت ديگر منتقل مي شود .

magnetic contactor
کنتاکتور مغناطيسي ~ کنتاکتور ~ تحريک شونده با ابزارهاي الکترومغناطيس .

magnetic core
هسته مغناطيسي ~ هسته فلزي فريتي در يک پيچک يا ترانسفورماتور که با افزايش اندوکتانس پيچک و تزويج ميان سيم پيچهاي ترانسفورماتور ، مسيري بهتر از هوا را براي شار مغناطيسي به وجود مي آورد .

magnetic current sheath
پوشش جريان مغناطيسي ~ پوششي که در سطح پلاسماي قرار گرفته در ميدان مغناطيسي ايجاد مي شود . بار فضا مي تواند مثبت يا منفي باشد . جريان شبکه مانندي در طول سطح پوشش و عمود بر ميدان مغناطيسي جاري مي شود .

magnetic damping
ميرايي مغناطيسي ~ ميرا کردن حرکت مکانيکي با واکنش ميان ميدان مغناطيسي و جريان توليد شده در اثر حرکت سيم پيچ در ميدان مغناطيسي .

magnetic declination
زاويه ي انحراف مغناطيسي ~ زاويه بين شمال حقيقي ( جغرافيايي ) و شمال مغناطيسي ( جهت عقربه قطب نما ) اين زاويه در مکانهاي مختلف متفاوت است و سال به سال تغيير مي کند.

magnetic deflection
انحراف مغناطيسي ~ منحرف کردن باريکه الکتروني با استفاده از ميدان مغناطيسي ، مانند آنچه که در لامپ تصوير تلويزيون انجام مي شود .

magnetic delay line
خط تاخير مغناطيسي ~ خط تاخيري که داده ها را در کامپيوتر ذخيره مي کند . اين خط تاخير در اصل از يک محيط انتقال فلزي تشکيل شده است که سرعت انرژِ مغناطيسي منتشر شونده در طول آن نسبت به سرعت نور کم است . ذخيره ي سازي با گردش الگوهاي موجي که معمولاً حاوي اطلاعات به شکل دودويي هستند انجام ميشود .

magnetic dip , magnetic inclination
شيب مغناطيسي ، زاويه تمايل مغناطيسي ~ زاويه اي که ميدان مغناطيسي زمين در يک مکان خاص با افق مي سازد .