master gain control


اصطلاح
برق و الکترونیک
19 حرف
3 کلمه
معانی و توضیحات
کنترل بهره اصلي ~ 1. مقومت متغير يا پتانسيومتري در تقويت کننده استريو که بهره ي هر دو کانال صوتي را به طور همزمان کنترل مي کند . 2. کنترلي در راديو ف تلويزيون ، و استوديو ضبط ، که سطح خروجي کلي صدا را بدون تاثير بر کنترلهاي مخلوط کننده تعيين کننده ي تعادل ميکروفونها و منابع صداي ديگر هستند ، تغيير مي دهد . اين کنترل مي توان حجم صدا را بيشتر يا کمتر کند .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت master gain control معنی master gain control معنی master gain control به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک master gain control در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
master oscillator
نوسان ساز اصلي ~ نوسان سازي که بسامد حامل خروجي تقويت کننده يا فرستنده را مي سازد .

master oscillator - power amplifier
تقويت کننده توان نوسان ساز اصلي ~ نوسان سازي که به دنبال آن يک طبقه تقويت کننده توان RF قرار دارد که به عنوان ميانگير عمل مي کند .

master -slave filp- flop
فليپ - فلاپ اصلي ~ - فرعي ~ ترکيبي از دو فليپ فلاپ که يکي از آنها ( اصلي ) اطالعات خود را در بله بالا رونده پالس ساعت دريافت مي کند . ديگري ( فرعي يا فليپ فلاپ خروجي ) اطلاعات خود را در لبه پايين رونده پالس دريافت مي کند. به اين ترتيب از تحريک غلط در هنگامي که دو يا چند درچه ي منطقي ورودي اغلب به ط ...

master station
ايستگاه اصلي ~ ايستگاه مرجع گروهي از ايستگاههاي راديويي همزمان که ارسال ايستگاههاي ديگر گروه به آن معطوف مي شود در يسک سيستم لورن ايستگاه A يا اصلي است .

master synchronization pulse
پالس همزمان سازي اصلي ~ پالسي که با توجه به دامنه و / يا طول ، مي توان آن را از ساير پالسهاي از راه دور تشخيص داد و مشخص کننده يپالس انتهايي دنباله است .

match
تطبيق دادن ~ عمليات پردازش داده شيه به ادغام کردن داده ها با اين تفاوت که به جاي توليد دنباله اي از موارد ساخته شده از دنباله ي ورودي ، دنباله ها بر اساس بعضي از نکات کليدي با يکديگر تطبيق داده مي شوند .

matched diodes
ديودهاي منطبق ~ دو ديود که دقيقاً ابعاد و مشخصه هاي الکتريکي مشابه داشته باشند . يکي مي تواند قطبيت مستقيم و ديگري قطبيت معکوس داشته باشد يا هردو قطبيت يکسان داشته باشند .

matched load
بارتطبيق يافته ~ بار با مقدار امپدانسس که منجر به جذب بيشينه ي انرژِ از منبع سيگنال شود .

matched power gain
بهره ي توان تطبيق يافته ~ بهره ي توان به دست آمده هنگامي که امپدانس بار با امپدانس خروجي مخوثر تقويت کننده اي که ب آن متصل است . تطبيق يافته باشد .

matched termination
اتصال پاياني تطبيق يافته ~ اتصال پاياني که هيچ موج برگشتي در هيچ کدام از قسمتهاي عبوري از موجبر يا خطوط انتقال ديگر ايجاد نکند .