master -slave filp- flop


اصطلاح
برق و الکترونیک
24 حرف
4 کلمه
معانی و توضیحات
فليپ - فلاپ اصلي ~ - فرعي ~ ترکيبي از دو فليپ فلاپ که يکي از آنها ( اصلي ) اطالعات خود را در بله بالا رونده پالس ساعت دريافت مي کند . ديگري ( فرعي يا فليپ فلاپ خروجي ) اطلاعات خود را در لبه پايين رونده پالس دريافت مي کند. به اين ترتيب از تحريک غلط در هنگامي که دو يا چند درچه ي منطقي ورودي اغلب به طور همزمان ، اعمال مي شوند . جلو گيري مي شود .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت master -slave filp- flop معنی master -slave filp- flop معنی master -slave filp- flop به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک master -slave filp- flop در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
master station
ايستگاه اصلي ~ ايستگاه مرجع گروهي از ايستگاههاي راديويي همزمان که ارسال ايستگاههاي ديگر گروه به آن معطوف مي شود در يسک سيستم لورن ايستگاه A يا اصلي است .

master synchronization pulse
پالس همزمان سازي اصلي ~ پالسي که با توجه به دامنه و / يا طول ، مي توان آن را از ساير پالسهاي از راه دور تشخيص داد و مشخص کننده يپالس انتهايي دنباله است .

match
تطبيق دادن ~ عمليات پردازش داده شيه به ادغام کردن داده ها با اين تفاوت که به جاي توليد دنباله اي از موارد ساخته شده از دنباله ي ورودي ، دنباله ها بر اساس بعضي از نکات کليدي با يکديگر تطبيق داده مي شوند .

matched diodes
ديودهاي منطبق ~ دو ديود که دقيقاً ابعاد و مشخصه هاي الکتريکي مشابه داشته باشند . يکي مي تواند قطبيت مستقيم و ديگري قطبيت معکوس داشته باشد يا هردو قطبيت يکسان داشته باشند .

matched load
بارتطبيق يافته ~ بار با مقدار امپدانسس که منجر به جذب بيشينه ي انرژِ از منبع سيگنال شود .

matched power gain
بهره ي توان تطبيق يافته ~ بهره ي توان به دست آمده هنگامي که امپدانس بار با امپدانس خروجي مخوثر تقويت کننده اي که ب آن متصل است . تطبيق يافته باشد .

matched termination
اتصال پاياني تطبيق يافته ~ اتصال پاياني که هيچ موج برگشتي در هيچ کدام از قسمتهاي عبوري از موجبر يا خطوط انتقال ديگر ايجاد نکند .

matched transmission line
خط انتقال تطبيق يافته ~ خط انتقالي که پايان دهي تطبيق يافته داشته باشد .

matched waveguide
موجبر تطبيق يافته ~ موجبري که پايان دهي تطبيق يافته داشته باشد.

matching
تطبيق ~ اتصال دو مدار يا دو قسمت به يکديگر به طوري که امپدانس هاي آنهابا يک قطعه تزويج کننده ، برابر با متعادل شده باشد تابيشترين مقدار انرژِ منتقل شود .