motor boating


اصطلاح
برق و الکترونیک
13 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
قايق موتوري ~ نوسان در سيتسم يا عنصر ، که معمولاً با پالسهاي متوالي ايجاد شده در نرخ بسامد راديويي بسيار پايين مشخص مي شود . معمولاً اين نوسان در اثر پسخورد مثبت بيش از حد مانند آنچه که در يک منبع تغذيه معمولي اتفاق مي افتد ، ايجاد مي شود . اين پالسها صداي پت - پت مانند صداي قايق موتوري ايجاد مي کنند .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت motor boating معنی motor boating معنی motor boating به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک motor boating در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
motor effect
اثر موتوري ~ نيروي دفع کننده ي متقابلي که بين رساناهاي خامل جريان مجاور يکديگر در دو جهت مخالف به وجود مي آيد .

motor - generator set
مجموعه موتور - ژنراتور ~ موترو و ژنراتوري که به طور مکانيکي به يکديگر تزويج شده اند تا ولتاژ يک منبع توان رابه ولتاژها يا بسامدهاي مطلوب تبديل کنند .

mount
پايه ~ 1. عايق شوک يا ارتعاش ، ضريه گيري که معمولاً ازيک عضو کشسان و يک يا چند عضو غير کشسان تشکيل مي شود که دستگاه را در برابر ~ شوک يا ارتعاش نگه مي دارند . 2. فلنج يا ابزار ديگري براي متصل کردن لامپ خلا يا کاواک به مجبر .

mountain effect
اثر صخره اي ~ اثر عوارض زميني سخت بر انتشار امواج راديويي که سبب بازتابشهاي ايجاد کننده خطا در تشخيص جهت يابهاي راديويي مي شود .

mouse
موش ~ وسيله جانبي کامپيوتر که حرکت آن روي صفحه افقي سبي حرکت مکان نما روي صفحه ي مونيتورکامپيوتر ، در همان جهت مي شود .

movable contact
اتصال قابل حرکت ~ اتصال رله اي که به طور مکانيکي به اتصال درگير با غير درگير يا اتصالهاي ثابت ديگر جا بجا مي شود .

moving - coil galvanometer
گالوانومتر با پيچک متحرک ~ گالوانومتري که جيان خروجي از پيچک معلق يا گردان در مديان مغناطيسي ثابت شده را اندازه مي گيرد .

moving - coil hydrophone
ميکروفون آبي با پيچک متحرک ~ ميکروفوني با پيچک متحرک که به امواج صوتب ايجاد شده در آب پاسخ مي دهد .

moving -coil meter
سنجه با پيچک متحرک ~ سنجه اي که پيچک دوران کننده به حول محور عنصر متحرک آن است .

moving -conductor loudspeaker
بلندگو با رساناي متحرک ~ ميکروفوني با رساناي متحرک که به امواج صوتي ايجاد شده در آب پاسخ مي دهد .