peripheral


اصطلاح
برق و الکترونیک
10 حرف
1 کلمه
معانی و توضیحات
جانبي ~ 1. در سيستمهاي کامپيوتري ، هر واحد کار کردي که در داخل جعبه کامپيوتر قرار ندارد و بخشي از سيستم است . 2 قطعات مدار مجتمعي که بهريز پردازنده براي ارايه مجموعه کاملي از توابع کمک مي کنند . مانند قطعات ورودي / خروجي ( I/O ) قطعات حافظه اضافه شونده و در بعضي سيستمها ، پردازنده هاي کمکي .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت peripheral معنی peripheral معنی peripheral به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک peripheral در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
permalloy
پرمالوي ~ آلياژ مغناطيسي که داراي تراوايي مغناطيسي بالاست . اين آلياژ معمولاً از آهن ، نيکل و مقادير کمي از فلزات ديگر تشکي مي شود . پرمالوي مي تواند قطعات لامپهاي خلا و تجهيزات الکترونيکي را در برابر ميدانهاي مغناطيسي پراکنده حفاظت کند .

permanent echo
پژواک دائمي ~ سيگنال بازتابنده از جسمي که نسبت به ايستگاه رادار ثابت است .

pemanent magnet
آهنرباي دائمي ~ تکه اي از فولاد سخت ياماده مغناطيسي ديگري که به شدت مغناطيس شده است و خاصيت مغناطيسي آن به طور نامحدودي باقي مي ماند .

permanent - magnet contering
مرکزي کردن با آهنرياي دائمي ~ مرکزي کردن تصوير روي صفحه نمايش لامپ تصوير تلويزيون با استفاده از ميدانهاي مغناطيسي ناش از آهنرباهاي دائمي نصب دشه در اطراف گردن لامپ .

permanent - magnet ersing head
هد پاک کننده آهنرياي دائمي ~ هد پاک کننده اي که از ميدانهاي يک يا چند آهنرباي دائمي براي پاک کردن نوار مغناطيسي استفاده مي کند .

permanent -magnet focusing
کانوني کردن با اهنرباي دائمي ~ کانوني کردن باريکه الکتروني در لامپ تصوير تلويزيون با استفاده از ميدان مغناطيسي ناشي از يک يا چند اهنرياي دائمي نصب شده در اطراف گردن لامپ .

permanent - magnet loudspeaker
بلندگو با آهنرباي دائمي ~ بلندگوي داراي رساناي متحرک که ميدان مغناطيسي ثابتي با استفاده از آهنرباي دائمي در آن توليد مي شود آن را بلندگوي ديناميکي با آهنرباي دائمي نيز مي نامند .

permanent - magnet , moving - coil meter
سنجه آهنربا - دائمي ، پيچک - متحرک ~ سنجه dc ~ متحرکي که از پيچک کوچکي از سيم نگهداشته شده روي ياتاقانهاي جوهري ، بين قطبهاي کي آهنرباي دائمي تشکيل شده است . فنر مارپيچي آن به صورت اتصالي به پيچک عمل مي کند و پيچک عقربه متصل به آن را روي وضعيت صفر در درجه بندي سنجه نگه مي دارد . وقتي که جريان مستقي ...

permanent - magnet moving - iran instrument
ابزار آهنربا - دائمخي ، آهن - متخرک ~ سنجه اي که عملکرد آن بر اساس پژه آهني متحرکي است که خود را با ميدان ناشي از آهنرباي دائمي و پيچک حامل جريان در مجاورت آن تنظيم مي کند .

permanent - magent second - harmonic self - synchronous ~ system
سيستم آهنربا - دائمي هماهنگ - دوم خود - همزمان ~ آرايش نشان دهنده از واحد فرستنده و يک يا چند واحد گيرنده تشکيل مي شود . تمام واحد رتورهاي آهنرباي دائمي و استاتورهاي چنبره اي دارند که از هسته هاي فرومغناطيسي اشباع شدني استفاده مي کنند و با جريان متفاوتي از يک منبع خارجي مشترک تحريک مي شوند . پيچکها ...