pictorial wiring diagram


اصطلاح
برق و الکترونیک
24 حرف
3 کلمه
معانی و توضیحات
نمودار سيم بندي مصور ~ نمودار سيم بندي که شامل شکل اجزاي مدار است و همه اتصالهاي بين قطعات را به روشني نشان مي دهد .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت pictorial wiring diagram معنی pictorial wiring diagram معنی pictorial wiring diagram به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک pictorial wiring diagram در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
picture drightness
روشنايي تصوير ~ روشنايي نقاط پر نور تصوير تلويزيوني ، که معمولاً بر حسب کاندلا بر متر مربع بيان مي شود .

picture carrier , luminance carrier
حامل تصوير ، حامل درخشاني ~ بسامد حاملي در 1/25 مگا هرتز ~ بالاتر از حد بسامد پاييني سيگنال تلويزيوني NTSC استاندارد . در سيستم تلويزيوني رنگل ، اين حامل اطلاعات درخشاني را ارسال مي کند . ريز حامل رنگ که 3/579545 ~ بالاتر است . اطالعات رنگ را ارسال مي کند . حامل صدا 5/75 مگاهرتز بالاتر از حامل تصوي ...

picture element
عنصر تصوير ~ کوچک ترين قسمت تصوير تلويزيوني يا فکس تقسيم شده در گيرنده تلويزيوني رنگي عنصر تصوير يک نقطه فسفرسان رنگي است . در گيرنده تلويزيوني سياه و سفيد عنصر تصوير يک تکه مربعي از پويش خطي است که ابعاد آن برابر با پهناي نامي خط است .

picture frequency
بسامد تصوير ~ 1. بسامدي که ناشي از تکرار پويش در سيستم فکس است ~ 2. بسامد قاب .

pictuer inversion
وارونگي تصوير ~ وارون شدن سايه هاي سياه و سفيد در نسخه ضبط شده در سيستم فکس .

picture line - amplifier ~ output
خروجي تصوير تقويت کننده خط ~ پيوند بين امکانات استوديو تلويزيوني و تعذيه خط فرستنده رله ، فرستنده تصويري يا شبکه .

picture line standard
استاندارد خط تصوير ~ تعداد خطوط افقي در يک تصوير تلويزيوني کامل ، استاندارد 525 ntsc ~ خط است .

picture monitor
مونيتور تصوير ~ لامپ اشعه کاتدي و مدارهاي ~ مربوط به آن که براي ديدن تصوير تلويزيوني يامشخصه هاي سيگنالي آن در ايستگاه به کار مي رود .

picture signal
سيگنال تصوير ~ سيگنالي که ناشي از فرايند پويش در تلويزيون يا فکس است .

picture - signal amplitude
دامنه سيگنال تصوير ~ اختلاف بين قله سفيدي و سطح محو سيگنال تلويزيوني .