plank's constant


اصطلاح
برق و الکترونیک
16 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
ثابت پلانک ~ ثابت جهاني برابر با 6/626 ×10 به توان 27- ارگ - ثانيه . ثابت پلانک ضريب تناسبي است که ضرب شدن در بسامد فوتون ، انرژي فوتون را مي دهد.

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت plank's constant معنی plank's constant معنی plank's constant به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک plank's constant در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
plane- earth factor
ضريب صفحه زمين ~ نسبت شدت ميدان الکتريکي ناشي از انتشار روي صفحه زمين نارساناي کامل شدت ميدان الکتريکي ناشي از انتشار روي صفحه رساناي کامل .

plane of polarization
صفحه قطبي سازي ~ صفحه اي که شامل بردار ميدان الکتريکي و جهت انتشار موج قطبي شده خطي . در موج قطبي شده افقي اين صفحه افقي است.

plane-polarized light
موج قطبي شده خطي ~ نوري که بردارهاي الکتريکي همه اجزاي تابش آن در صفحه ثابت مشابهي قرار دارند .

plane - polarized wave
موج قطبي شده خطي ~ موج الکترومغناطيسي که بردار الکتريکي آن در همه زمانها در صفحه ثابتي قرار مي گيرد که شامل جهت انتشار در محيط انتقال همگن ايزوتوپ است .

plane wave
موج تخت ~ موجي که سطوح هم فاز آن دسته صفحه ي موازي را تشکيل مي دهند.

plan-position indicator
نشانگر موقعيت تخت ~ صفحه نمايش رادار ، با مختصات قطبي که هدف روي آن به صورت لکه هاي روشني در مکانهاي مشابه با نقشه دايروي از سطح در حال پويش ظاهر مي شوند. آنتن رادار به صورت نقطه اي در مرکز نقشه نشان داده مي شود . خط جارو به صورت شعاعي از مرکز صفحه است و هم زمان با آنتن رادار مي گردد . فاصله شعاعي ...

plasma
پلاسما ~ هر نوع مخلوطي از ذرات که شامل تعداد برابري از ذرات مثبت و منفي همراه با ذرات خنثي است به طوري که مخلوط الکتريکي خنثي باشد . اين واژه معمولاً براي گازي به کار مي رود که براي رسانا بودن به اندازه کافي يونيده شده استو تحت تأثير ميدانهاي مغناطيسي قرار دارد. پلاسماي حقيقي که به طور کامل يونيزه ...

plasma confinement
محبوس کردن پلاسما ~ استفاده از ميدان مغناطيسي براي محبوس کردن پلاسماي گازي در ناحيه مرکزي اتاقک تخليه شده به مدت کافي براي ايجاد دماي بالاي مورد نياز در واکنش همجوشي هسته اي کنترل شده .

plasma display
صفحه نمايش پلاسمايي ~ صفحه نمايشي که معمولاً به صورت الکترودهاي فلزي شده شفاف نشانده شده روي وجه هاي موازي ورقه هاي شيشه اي ساخته مي شود . که کناره هاي آنها براي ايجاد کاواکي با فاصله بسيار کم درزگيري شده است . گازي مانند نئون فبل از ~ درزگيري شدن کاواک در داخل آن به دام مي افتد اعمال ولتاژ به دو س ...

plasma roket engine , coaxial plasma accelerator ; electormagnetic rocker engine
موتور راکت پلاسمايي ؛ شتاب دهنده پلاسمايي هم محور ؛ موتور راکت الکترومغناطيسي ~ سيستم محرکه الکتريکي سفينه هاي فضايي بر اساس تشديد سيکلوترون در پلاسمايي که بين ميدانهاي الکتريکي و مغناطيسي و متقاطع به دام افتاده است .