radiation efficiency


اصطلاح
برق و الکترونیک
20 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
بازده تابش ~ نسبت توان تابش شده به توان کل تغذيه شده به آنتن در بسامد معين .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت radiation efficiency معنی radiation efficiency معنی radiation efficiency به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک radiation efficiency در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
radiation field
ميدان تابشي ~ ميداني الکترومغناطيسي که از آنتن ارسال ~ کننده خارج مي شود و به سمت بيرون ، به شکل امواج الکترو مغناطيسي در فضا تابش مي شود .

radiation - hardend circuit
مدار سخت شده با تابش ~ مدار مجتمعي با عناصر مداري اصلاح شده که با روشهاي عايق سازي براي جلو گيري از اتصال کوتاه شدن ان عناصر به هنگام قرار گرفتن در معرض تابش شديد ساخته شده است . مدارهاي معمول در اثر قرار گرفتن در معرض تابش شديد اتصال کوتاه مي شود زيرا تابش در داخل ماده نيمرسانا جريان الکتريکي به و ...

radiation hardening
سخت سازي تابشي ~ بهبود بخشيدن قابليت قطعه ، مدار يا تجهيزات براي مقاومت در بربر تابش هسته اي يا انواع ديگر . اين روشها بيشتر براي مواد دي الکتريک و نيمرسانا به کار برده مي شوند .

radiation gardness
سختي تابشي ~ قابليت قطعه يا مدار براي مقاومت در برابر اثرات تابش فضايي ، راکتورهاي هسته اي ، سلاحهاي هسته اي و حتي ذرات الفاي گييل شده از سراميکهاي بسته هاي پوششي . تابش هسته اي و گاما مخروبترين انواع تابش هسند که هر دو داراي قدرت نفوذ بالا و بدون قطبيت بار هستند . سختي تابشي بر حسب نوع دز نفوذ کنن ...

radio common carrier
حامل مشترک راديويي ~ اختصاص باند رسمي بر اي خدمات راديويي گوناگون مانند تلفنهاي سيار و فراخوانها .

radio communication
مخابرات راديويي ~ مخابره با امواج راديوييمانند فکس راديويي ، راديو تلگراف ، راديو تلفن يا ماشين نويسي راديويي .

radio control
کنترل راديويي ~ کنترل اجسام ثابت يا متحرک با ارسال سيگنالهاي راديويي در فضا .

radio deceptio
فريب راديويي ~ استفاده از راديو براي فريب دادن دشمن مثلاً ~ با ارسال پيامهاي غلط يا استفاده از علايم مخابراتي دشمن .

radio detection
آشکار سازي راديويي ~ اشکار سازي وجود جسمي با موقعيت يابي راديويي بدون تعيين دقيق موقعيت .

radio determination
تعيين راديويي ~ تعيين موقعيت يا به دست اوردن اطلاعات مربوط به موقعيت با استفاده از ويژگيهاي انتشار امواج راديويي .