beacon system


اصطلاح
برق و الکترونیک
13 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
سيستم راهنما سيستمي متشکل از يک فرستنده / گيرنده فعال ، موسوم به باز فرستنده ( transponder ) ، که روي هدف يا شيء مورد نظر قرار مي گيرد و يک فرستنده ، موسم به پرسشگر ( interrogator) ، براي دريافت و استخراج پاسخها از باز فرستنده . سيستمهاي راهنما بر اساس بسامد راديويي رادار ريزموج ، نور مرئي ، انرژي زير قرمز يا آکوستيکي عمل مي کنند و از جنبه هاي برد ، سمت و هدف يابي هدايت را انجام مي دهند.

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت beacon system معنی beacon system معنی beacon system به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک beacon system در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
bead
مهره ~ عايقي از جنس شيشه ، سراميک ، يا پلاستيک با حفره اي در وسط آن که رساناي داخلي يک خط هم محور را در مرکز واقعي خط نگه مي دارد . در مدارهاي بسامد -بالا، براي حذف نوسانهاي پارازيتي از مهره هاي فريتي روي اتصالات سيمي استفاده مي شود.

bead thermistor
ترميستور مهره اي ~ نوعي ترميستور که داراي مهره ي کوچکي از ماده ي نيمرسانا با سر سيمهاي همراستا است . براي سنجش توان ريز موج ، سنجش دما ، و به عنوان وسيله ي محافظ استفاده مي شود.

beam; ray
باريکه ؛ پرتو ~ 1. جريان يکسويه و متمرکز ذراتي نظير الکترونها يا پروتونها ~ 2. شارش يکسويه و متمرکز امواج الکترومغناطيسي از وسايلي نظير آنتن رادار ، آنتن رله ي ريزموج ، يا آرايه- آنتن هدايت راديويي اي-ان . در اين حالت باريکه گلبرگ اصلي الگوي تشعشعي آنتن است و به زاويه ي فضايي کوچکي محدود مي شود. ~ ...

beam capture
باريکه گرفت ~ ورود يک موشک به محدوده ي باريکه ي تابيده شده از يک سيستم هدايت باريکه اي راداري به گونه اي که توانايي دريافت سيگنالهاي هدايت رمز شده را داشته باشد.

beam convergence
همگرايي باريکه ~ عمل تنظيمي که سبب مي شود سه باريکه ي الکتروني در لامپ تصوير رنگي سه تفنگي در محل حفره ي نقاب پشت لامپ متمرکز شده يا همديگر را قطع کنند.

beam coupling
تزويج باريکه اي ~ توليد جريان متناوب در مدار متصل بين دو الکترود که نزديک به ، يا در مسير ، يک باريکه الکتروني با چگالي مدوله شده قرار دارند.

beam current
جريان باريکه ~ جريان الکتريکي که توسط تعداد و سرعت الکترونهاي يک باريکه ي الکتروني مشخص مي شود.

beam deflection tube
لامپ انحراف باريکه ي الکتروني ~ نوعي لامپ باريکه الکتروني که باريکه ي آن با حرکات عرضي جريان الکترود خروجي را کنترل مي کند.

beam finder
باريکه ياب ~ کليدي در نوسان نماي پرتو کاتدي ( سي آرتي ) که ردياب ( Trace) را صرفنظر از تظيمهاي افقي ، عمودي و شدت روي صفحه ي نمايش نشان مي دهد.

beam jitler
لرزش باريکه ~ يک حرکت نوساني - زاويه اي کوچک در آرايه -آنتن رادار و در نتيجه ي در باريکه ي آن ، که براي داشتن سيگنالهاي خطاي دقيق در ردگيري خودکار لازم است .