radiation pattern , field pattern


اصطلاح
برق و الکترونیک
33 حرف
5 کلمه
معانی و توضیحات
الگوي تابش ، ~ الگوي ميدان ~ نايش گرافيکي تابش از آنتن به صئرت تابعي از جهت .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت radiation pattern , field pattern معنی radiation pattern , field pattern معنی radiation pattern , field pattern به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک radiation pattern , field pattern در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
radiation potential
پتانسيل تابش ~ ولتاژ متناظر با انرژِ بر حسب الکترون ولت که براي تحريک اتم يا مولکول و ايجاد گسيل يکي از بسامد هاي تابش مشخصه آن لازم است .

radiation pressure
فشار تابش ~ فشار بينهايت کوچکي که با تابش الکترومغناطيس روي سطح اعمال مي شود يا فشار بزرگتري که با امواج صدا روي سطح با واسط اعمال مي شود.

radiation pyrometer radiation thermometer
آذرسنج تابشي ؛ دماسنج تابشي ~ آذرسنجي که توان تابشي از جسم يا منبع مورداندازه گيري را روي ترموکوپل، ترموفيل، بولومتر ياآشکار ساز مناسب ديگري کانوني مي کند که بتواند خروجي الکتريکي متناسب را براي ابزار نمايش دهنده ايجاد کند.

radiaton resistance
مقاومت تابش ~ کل توان تابش شده از آنتن تقسيم برمرجع جريان آنتن موثر اندازه گيري شده در نقطه اي که توان به آنتن تغذيه مي شود.

radiation shield
حفاظ تابش ~ حفاظ يا ديواري از سرب يا ماده ديگري که تابش هسته اي را به طور موثر جذب مي کند.

radiation warning symbol
نماد هشدار تابش ~ نماد استاندارد مورد استفاده مکانهايي که خطر تابش وجود دارد. اين نماد از يک نقش سه پره سرخ چاپ شده روي زمينه زرد تشکيل مي شود.

radiation window
نماد هشدار تابش ~ پنجره تابش ~ پنجره اي که براي پرتوهاي آلفا، بتا، گاما و/ ~ يا ×شفاف است. اين پنجره آنچه را که در برابر مواد ومحيط خارجي پوشيده شده ~ است، حفاظت مي کند .

radiator
تابشگر،راد ياتور ~ 1. ~ بخشي از انتن يا خط انتقال که امواج الکترومغناطس را به طور مستقيم در فضا يا در برابر باز تابنده اي براي کانوني شدن يا جهت گرفتن تابش مي کند. 2. جسمي که انرژي تابشي گسيل مي کند.

radio
راديو ~ 1. ~ ارسال سيگنالهايي از طريق فضا با امواج الکترومغناطس. با وجود آن که تلويزيون ورادار نيز بر اساس امواج الکترو مغناطيس عمل مي کنند . اين واژه براي ارسال صدا و سيگنالهاي رمز به کار مي رود . 2. radio receiver .

radioactive
پرتوزا ~ بروز ويژگي پرتوزايي،اين منبع مي تواند طبيعي يا ساخت بشر باشد .