reflection


اصطلاح
برق و الکترونیک
10 حرف
1 کلمه
معانی و توضیحات
بازتابش ~ برگشت يا تغيير جهت امواج نور ، صدا ، رادار يا راديو دربرخورد به سطح ف يا عبور از محيطي به محيط ديگحر ، اگر سطح بازتابشي در همان صفحه باش ، اين اثر بازتابش مستقيم ، منظم و اينه اي ناميده مي شود . اگر سطح به قدري ناصفا باشدکه پرتوهاي بازتابيده در تمام جهتها بر طبق قانون کسينوس پراکنده شوند، اين اثر بازتابشي پخشي ناميده مي شود . در خطوط انتقال داراي تطبيق نادرست انرژِ ي الکترومغناطيس بازتابيده مي شود . و سبب ايجاد امواج ايستاده مي شود .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت reflection معنی reflection معنی reflection به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک reflection در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
reflection coefficient , mismatch factor , reflection factor , transition factor
ضريب بازتاب ، عامل عدم تطبيق ، عامل بازتاب ، عامل گذار ~ نسبت کميتي از موج بازتابيده به کميت متناظر آن در موج تابش در نقطه معين ، به ازاي بسامد و مد انتقال معين .

reflection Doppler
دوپلر بازتابي ~ سيستمي که از جا به جايي بسامد دوپلر براي اندازه گير موقعيت و / يا سرعت جسمي که حامل باز فرستنده نيست ، استفاده مي کند .

reflection electron diffraction
شکست الکترون بازتابي ~ فرايند آزمايش ساختارهاي سطح بلور . ابزارهاي در اخل محفظه هاي سيستم اپتيکي باريکه مولکولي ( MBE ) نصب مي شوند تااين آزمايش را در حين آنجام فرايند اپتيکي انجام دهند .

reflection error
خطاي بازتابش ~ خطاي تعيين جچهت که ناشي از دريافت موجي با بازتابش نامطلوب در گيرنده ناوبري است .

reflection factor
عامل بازتاب ~ 1. نسبت جريان بازي که مولد به بار خاص بدون تطبيق مي دهد به جريان باري که به هنگام تطبيق امپدانس بار و مولد به دست مي آيد . ~ 2. نسبت شار روشنايي بازتابيده کل ~ از سطح معين به شار تابش ، که باز تابندگي نيز ناميده مي شود . 3. نسبت الکترونهاي بازتابيده به الکترونهاي وارد شده به فضاي بازت ...

reflection grating
شبکه باز تابش ~ شبکه سيمي که براي بازتاباندن يک موج خاص در موجبر قرار مي گيرد و يک يا چند موج ديگحر راآزادانه عبور مي دهد .

reflection interval
فاصله زماني بازتابش ~ فاصله زماني بين ارسال پالس يا موج رادار و دريافت موج بازتابيده در نقطه ارسال . از حاصلضرب اين فاصله زماني بر حسب ميکرو ثانيه در 492 فاصله هدف بر حسب فوت به دست ~ مي آيد و حاصلضرب اين فاصله زماني در 0/0931 برابر با فاصله هدف بر حسب مايل استاندارد است . از حاصلضرب فاصله زماني بر ...

reflection law
قانون بازتاب ~ زاويه پر تو تابش برابر با پرتو بارتابش است .

reflection loss
تلفات بازتابش ~ 1. بخشي از تلفات عبور که ناشي از بارتابش توان در محل نا پيوستگي است . 2. نسبت توان رسيده به محل نا پيوستگي به اختلاف بين توان تابش و توان بازتابش ، بر حسب دسي بل .

reflections
بازتابها ~ امواج راديويي که از ساختمانها ف تپه ها يا سطوح رسانا يا نيمرسانا ديگر در مسير حرکت تا آنتن گيرنده تلويزيوني ، بازتابيده مي شوند . طولاي تر شدن زمان حرکت در نتيجه اين اثر سبب ايجاد شبحهاي تصوير روي صفحه نمايش مي شود .