reverberation time


اصطلاح
برق و الکترونیک
18 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
زمان بازآوايي ~ زمان لازم براي متوسط چگالي انرژِ صوتي در بسامد معين ، بر حسب ثانيه ، براي کاسته شدن تا يک ميليونيم مقدار حالت پايدار اوليه آن پس از متوقف شدن منبع صوت اين مقادير متناظر با 60 دسيبل کاهش است .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت reverberation time معنی reverberation time معنی reverberation time به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک reverberation time در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
reverberation - time meter
زمان سنج باز آوايي ~ ابزاري که زمان بازآوايي محفظه بسته را اندازه مي گيرد .

reverberation transmission coefficient
ضريب انتقال بازآوايي ~ واژه اي براي ضريب انتقال صدا وقتي که توزيع صداي منتشر شونده کاملاً تصادفي است .

reverberation unit
واحد باز آوايي ~ مداري که به طور مصنوعي در سيستم صوتي ، باز آوايي ايجاد مي کند . در نوعي از آن انرژِ سيگنال صوتي با راه انداز معناطيسي به حرکت پيچشي فنرهاي پيچک تبديل مي شود . پيکاپ مغناطيسي در طرف ديگر هنر حرکت را مجدداً پس از يک تاخير زماني به سيگنال صوتي بتديل مي کند تا اثر شنيدن در تالار داراي ...

reverse bias
باياس معکوس ~ ولتاژ باياس اعمال شده به ديود يا پيوند نيمرسانا با قطبيتي که مانع از جاري شدن الکترونها مي شود يا جريان بسيار اندکي از پيوند عبور مي کند . باياس معکوس مخالف باياس مستقيم است .

reverse - blocking thyristor
تريستور سد کننده معکوس ~ تريستوري که فقط به ازاي ولتاژهاي آند به کاتد مثبت سوييچ مي شود اين قطعه در ولتاژهاي منفي قابل مقايسه با دامنه ولتاژهاي حالت روشن ، جريانهاي بزرگي را هدايت مي کند .

reverse - conductiong tyhyristor
تريستور هدايت - معکوس ~ تريستوري که فقط به ازاي ولتاژ هاي آند به کتد مثبت سوييچ مي کند . اين قطعه جريان هاي بزرگ را در ولتاژهاي منفي با دامنه ي قابل مقايسه با ولتاژهاي حالت روشن هدايت مي کند .

reverse coupler
تزويجگر معکوس ~ تزويجگر جهت داري که از توانهاي بازتابيده نمونه برداري مي کند .

reverse current
جريان معکوس ~ مقدار جريان مستقيم کمي که به هنگام باياس شدن ديود نيمرسانا به طور معکوس در آن جاري مي شود .

reverse - current relay
رله جريان - معکوس ~ رله اي که هر گاه جريان پيچک رله در خلاف جهت عادي از آن بگذرد ، عمل مي کند .

reversed image
تصوير معکوس شده ~ 1. تصوير آينه اي که درآن سمت چپ و راست تصوير عوض شده باشند . 2. negative image .