reverberation unit


اصطلاح
برق و الکترونیک
18 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
واحد باز آوايي ~ مداري که به طور مصنوعي در سيستم صوتي ، باز آوايي ايجاد مي کند . در نوعي از آن انرژِ سيگنال صوتي با راه انداز معناطيسي به حرکت پيچشي فنرهاي پيچک تبديل مي شود . پيکاپ مغناطيسي در طرف ديگر هنر حرکت را مجدداً پس از يک تاخير زماني به سيگنال صوتي بتديل مي کند تا اثر شنيدن در تالار داراي باز اوايي را ايجاد کند .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت reverberation unit معنی reverberation unit معنی reverberation unit به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک reverberation unit در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
reverse bias
باياس معکوس ~ ولتاژ باياس اعمال شده به ديود يا پيوند نيمرسانا با قطبيتي که مانع از جاري شدن الکترونها مي شود يا جريان بسيار اندکي از پيوند عبور مي کند . باياس معکوس مخالف باياس مستقيم است .

reverse - blocking thyristor
تريستور سد کننده معکوس ~ تريستوري که فقط به ازاي ولتاژهاي آند به کاتد مثبت سوييچ مي شود اين قطعه در ولتاژهاي منفي قابل مقايسه با دامنه ولتاژهاي حالت روشن ، جريانهاي بزرگي را هدايت مي کند .

reverse - conductiong tyhyristor
تريستور هدايت - معکوس ~ تريستوري که فقط به ازاي ولتاژ هاي آند به کتد مثبت سوييچ مي کند . اين قطعه جريان هاي بزرگ را در ولتاژهاي منفي با دامنه ي قابل مقايسه با ولتاژهاي حالت روشن هدايت مي کند .

reverse coupler
تزويجگر معکوس ~ تزويجگر جهت داري که از توانهاي بازتابيده نمونه برداري مي کند .

reverse current
جريان معکوس ~ مقدار جريان مستقيم کمي که به هنگام باياس شدن ديود نيمرسانا به طور معکوس در آن جاري مي شود .

reverse - current relay
رله جريان - معکوس ~ رله اي که هر گاه جريان پيچک رله در خلاف جهت عادي از آن بگذرد ، عمل مي کند .

reversed image
تصوير معکوس شده ~ 1. تصوير آينه اي که درآن سمت چپ و راست تصوير عوض شده باشند . 2. negative image .

reverrse direction
جهت معکوس ~ جهت مقاومت بيشتر در برابر جاري شدن جريان DC ثابت در پيونمد يا قطعه نيمرسانا .

reverse emission , back emission
گسيل معکوس ، گسيل برگشتي ~ جاري شدن الکترونها در جهت معکوس ( ازآند به کاتد ) در لامپ خلا در طول بخشي از چرخه اي که آند در آن نسبت به کاتد منفي مي شود . اين عملکرد شبيه به قوس معکوس در المپهاي گازي است .

reverse polish notation
نماد گذاري لهستاني معکوس ~ ممنطقي که در بعضي ماشيم حسابها استفاده مي شود و امکان وازد کردن عبارت رياضي را از چپ ~ به راست ، همان طور که نوشته مي شود ، فراهم مي کند .