semiconductor diode; crystal diode; rectifier; diode crystal


اصطلاح
برق و الکترونیک
60 حرف
7 کلمه
معانی و توضیحات
ديود نيمرسانا ؛ ديود بلوري ؛ يکسوساز بلوري ؛ ديود ~ قطعه اي نيمرساناي دو پايه از ويژگيهاي يکسوسازي پيوندهاي PIN به عنوان قطعات کنترلي در انتقال دهنده هاي فاز ديجيتال با توان بالا است. ديود PIN مي تواند باياس مستقيم يا معکوس داشته باشد . ناحيه ذاتي ديود همانند دي الکتريک تلف کننده در بسامدهاي ريزموج عمل مي کند. امپدانس موج بين پايه هاي شبکه مي تواند با قطعات تنظيم رآکتيو خارجي تغيير کند . در هر مادول نواري بين 10 تا 16 ديودPIN مي تواند وجود داشته باشد.

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت semiconductor diode; crystal diode; rectifier; diode crystal معنی semiconductor diode; crystal diode; rectifier; diode crystal معنی semiconductor diode; crystal diode; rectifier; diode crystal به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک semiconductor diode; crystal diode; rectifier; diode crystal در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
semiconductoe laser;siode laser; laser diode
ليزر نيمرسانا؛ ديود ليزر ؛ ليزر ديودي ~ ليزري که گسيل تحريک شده اي از نور همدوس را به هنگام رانده شدن الکترونها و حفره ها به داخل پيوند با تزريق حامل ، تحريک باريکه ي الکتروني ؛ يونيده سازي ضربه اي ، تحريک نوري با روشهاي ديگر ، در پيوند PN توليدمي کند. رايج ترين ماده نيمرسانايي که در ساخت ليزرها ب ...

semiconductor relay
رله نيمرسانا ~ قطعه نيمه رسانايي که عملکردي معادل رله الکترومغناطيسي دارد مانند سوييچ کنترل شده سيليسيم .

Semiconductor Research Corporation
همکاري تحقيقاتي نيمرسانا ~ کنسرسيومي بابيش از 60 شرکت عضو و بنگاههاي دولت ايالات متحده که برنامه هاي تحقيقاتي کاربردي را در دانشگاه هاي پيشرو ايالات متحده برنامه ريزي و اجرا مي کنند تا توانايهاي رقابتي صنعت نيمرسانا را در ايالات متحده تقويت کنند.

semiconductor switch
سوييچ نيمرسانا ~ مدار ترانزيستوري که عملکرد سوييچينگ آن قابل مقايسه با رله سوييچ است.

semicustom integrated circuit
مدار مجتمع نيمه معمول ~ مدار مجتمع آنالوگ ، ديجيتال يا سيگنال - ترکيبي که ابتدا به صورت دريچه ها و يا ترانزيستورهاي ناويژه توليد مي شوند و در مراحل بعد با يک يا چند مرحله ماسک گذاري به صورت قطعات اختصاصي براي کاربردهاي ويژه به يکديگر متصل مي شوند. تکميل قطعه با طراحي به کمک کامپيوتر ( CAD) و با است ...

semiduplex operation
عملکرد نيمه دو طرفه ~ عملکرد مدار مخابراتي با يک انتهاي دو طرفه و انتهاي ديگر يک طرفه . در سيستمهاي سيار معمولاً ايستگاه پايه دو طرفه و ايستگاههاي سيار يک طرفه هستند.

semiremote control
کنترل شبه دور ~ کنترل از راه دور فرستنده راديويي با قطعات متصلي که در يک بخش مجتمع از فرستنده قرار ندارند.

semitone; half-step
شبه تون ؛ نيم گام ~ فاصله بين صدايي که نسبت بسامد اصلي آنها تقريباً برابر با ريشه دوازدهم 2 است . فاصله ي بين هر دو بسامد در شبه تونهاي با احساس برابر ، 12 برابر لگاريتم مبناي 2 ( يا 39/86 برابر لگاريتم مبناي 10 ) نسبت بسامد است.

semitransparent photocathode
فتوکاتد نيمه شفاف ~ فتوکاتدي در لامپ دوربين تلويزيوني که به هنگام قرار گرفتن يک طرف آن در معرض نور مادون قرمز يا مرئي از طرف ديگر آن الکترون گسيل مي شود.

sending
ارسال ~ فرستادن ، مثلاً به صورت رمز مورس .