standing wave

standing - wave antenna

آنتن موج ايستاده ~ آنتن و سيستم آنتني که توزيع جريان آن را امواج ايستاده اي از بارها در رساناها انجام مي دهند.

standing - wave detector

آشکار ساز موج ايستاده ~ آشکار سازي که مي تواند در امتداد طولي از خط انتقال با موجبر حرکت داده شود تا مکان گره يا پادگره هاي موج ايستاده را پيدا کند .

standing - wave loss factor

عامل تلفات موج ايستاده ~ نسبت تلفات توانارسال شده در موجبر بدون تطبيق با توان ارسال شده به همان موجبر هنگامي که تطبيق داشته باشد .

standing - wave meter , standing - wave ratio indicator

موج ايستاده سنج ، نشانگر موج ايستاده ~ ابزار نشانگري براي اندازه گيري نسبت موج ايستاده در خط انتقال يا موجبر که مي تواند شامل ابزاري براي پيدا کردن مکانهاي گره ها و پادگره ها نيز باشد . وسيله آشکار سازي معمولاً بولومتر ، ديود بلوري يا ترموکوپل است .

standing - wave ratio

نسبت موج ايستاده ~ نسبت دامنه بيشينه به دامنه کميته مولفه هاي متناظر در ميدان ، ولتاژ يا جريان در امتداد خط انتقال يا موجبر در جهت انتظار و دربسامد معين ، يا معکوس اين نسبت .

standing - wave - ratio bridge

پل نسبت موج ايستاده ~ پلي که نسبت موج ايستاده در خط انتقال را ، معمولاً براي تشخيص تطبيق امپدانس ، اندازه مي گيرد .

standing - wave voltage ratio

نسبت ولتاژ موج ايستاده ~ نسبت مقادير ولتاژ بيشينه به کمينه در امتداد خط انتقال .

standoff insulator

عايق بالا نگهدار ~ عايقي که رسانا را در فاصله امني از سطحي که عايق روي آن نصب شده است . نگه مي دارد .

star network , atar connection

شبکه ستاره اي ، اتصال ستاره ~ مجموعه اي از سه يا چند شاخه که يک پايه از هر کدام به گره مشترکي وصل شده است تا شکل ستاره اي زا تشکيل دهد .

starter

راه انداز ~ 1. الکترود کمکي در لامپ گازي که هدايت را آغاز مي کند . 2. قطعه اي که با يک نوع ~ از لامپهاي فلوئورسان براي پيش گرمايش کاتد و سپس اعمال ولتاژ راه انداز به آن براي آغاز هدايت به کار مي رود . 3. کنترل کننده اي که موتور را راه اندازي مي کند و آن را به سرعت عادي مي رساند .