standing - wave ratio


اصطلاح
برق و الکترونیک
21 حرف
4 کلمه
معانی و توضیحات
نسبت موج ايستاده ~ نسبت دامنه بيشينه به دامنه کميته مولفه هاي متناظر در ميدان ، ولتاژ يا جريان در امتداد خط انتقال يا موجبر در جهت انتظار و دربسامد معين ، يا معکوس اين نسبت .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت standing - wave ratio معنی standing - wave ratio معنی standing - wave ratio به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک standing - wave ratio در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
standing - wave - ratio bridge
پل نسبت موج ايستاده ~ پلي که نسبت موج ايستاده در خط انتقال را ، معمولاً براي تشخيص تطبيق امپدانس ، اندازه مي گيرد .

standing - wave voltage ratio
نسبت ولتاژ موج ايستاده ~ نسبت مقادير ولتاژ بيشينه به کمينه در امتداد خط انتقال .

standoff insulator
عايق بالا نگهدار ~ عايقي که رسانا را در فاصله امني از سطحي که عايق روي آن نصب شده است . نگه مي دارد .

star network , atar connection
شبکه ستاره اي ، اتصال ستاره ~ مجموعه اي از سه يا چند شاخه که يک پايه از هر کدام به گره مشترکي وصل شده است تا شکل ستاره اي زا تشکيل دهد .

starter
راه انداز ~ 1. الکترود کمکي در لامپ گازي که هدايت را آغاز مي کند . 2. قطعه اي که با يک نوع ~ از لامپهاي فلوئورسان براي پيش گرمايش کاتد و سپس اعمال ولتاژ راه انداز به آن براي آغاز هدايت به کار مي رود . 3. کنترل کننده اي که موتور را راه اندازي مي کند و آن را به سرعت عادي مي رساند .

starting anode
اند آغازگر ~ آندي که قوس آغازين را در يکسو ساز قوس جيوه اي به وجود مي آورد .

starting current , preoscillation current
جريان آغاز ، جريان پيش نوسان ~ مقدار جريان الکتروني در داخل نوسان ساز که نوسانهاي خود نگهدار در آن ، تحت شرايط بار گذاري معين آغاز مي شود .

starting rheostat
رلوستاي راه اندازي ~ رئوستايي که جريان موتور را در طول راه اندازي و شتاب گرفتن کنترل مي کند .

starting voltage
ولتاژ راه اندازي ~ حداقل ولتاژي که بايد به لامپ شمارنده ~ تابش براي به دست آوردن شمارش با مدار خاصل اعمال شود .

star tracker
ردياب ستاره ~ ابزار تلسکوپي روي موشک يا وسيله پرنده ي ديگري که روي جسم فضايي مثل ستاره يا سياره فقل مي شود و موشک يا وسيله پرنده را در طول پرواز هدايت مي کند ~ . ردياب ستاره مي تواند نوري يا راديومتري باشد .