stroboscope , strobe


اصطلاح
برق و الکترونیک
20 حرف
3 کلمه
معانی و توضیحات
بارقه نما ، بارقه ~ منبع قابل کنترل نور متناوب شديد که توليد کننده خطاي ديدي به صورت کند شدن يا متوقف شدن اجسام مرتعش يا دوار است . بسامد چشمک زدن تا زماني که متناظر با حاصلضربي از سرعت ارتعاش يا دوران جسم تحت مطالعه شود ، تنظيم مي شود .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت stroboscope , strobe معنی stroboscope , strobe معنی stroboscope , strobe به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک stroboscope , strobe در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
stroboscopic disk
ديسک بارقه نمايي ~ ديسک چاپ شده اي که داراي دو يا چند حلقه هم محور است که هر کدام شامل تعداد متفاوتي سياه و سفيد هستند . وقتي که ديسک روي گرامافون يا محور دوار قرار مي گيرد و با بسامد معمولي با استفاده از لامپ تخليه چشمک زن روشن مي شود . مي توان سرعت را با توجه به الگوهايي که به نظر مي رسد ساکن هست ...

stroboscopic tachometer
دورسنج بارقه نمايي ~ بارقه نماي داراي مقياسي که قرائت آن بر حسب چشمک بر دقيقه يا دور بر دقيقه است . سرعت قطعه دوار با جهت دادن لامپ بارقه نما روي قطعه و تنظيم سرعت چشمک زدن تا وقتي که قطعه ساکن به نظر مي رسد انجام مي شود . سپس سرعت به طور مستقيم روي مقياس ابزار خوانده مي شود .

stroboscopic tube
لامپ بارقه نمايي ~ لامپ تخليه قوسي پر شه با گاز کاتد - سردي که چشمکهاي نور لحظه اي براي استفاده در بارقه نما توليد مي کند .

strontium
استرانسيم ~ عنصر فلزي که در کاتدهاي لامپهاي نوري براي به دست آوردن بيشترين پاسخ به تابش فرابنفش به کار مي رود و عدد اتمي آن 38 است .

strontium 90 , radio strontium
استرانسيم 90 ~ ، راديو استرانسيم ~ راديو ايزوتوپي با نيمه عمر حدود 25 سال .

stub
استاب ، زايده ~ 1. قسمت کوتاهي از خط انتقال ، باز يا اتصال کوتاه شده در سر ديگر که به طور موازي با خط انتقال وصل شده است تا امپدانس خط را با آنتن يا فرستنده تطبيق دهد . 2. زايده بيرون آمده به طول يک چهارم طول موجي که پايه عايقي را براي موجبر يا کاواک مي سازد .

stub - matching
تطبيق استاب ~ استفاده از استاب براي تطبيق داده خط انتقال به آنتن يا بار ، تطبيق به فاصله بين دو سيم استاب موقعيت ميله اتصال کوتاه کننده و نقطه اي بستگي دارد که خط انتقال در آن به استاب متصل مي شود .

stup - supported line
خط نگهداشته شده با استاب ~ خط انتقالي که با قسمتهاي ربع موجي اتصال کوتاه شده از خط هم محور نگهداشته شده است. استابي با طول درست يک چهارم طول موج همانند عايق عمل مي کند زيرا راکتانس آن نامحدود مي شود .

stub - tuned filter
فيلتر استاب - تنظيم شده ~ فيلتر ميان نگذر ريز موجي که از تعدادي اتصال T با اندازه هاي مختلف ساخته شده است که در داخل موجبر براي ايجاد تضعيف بالا در باندي از بسامدها قرار داده شده اند . اين فيلتر مي تواند بسامدهاي نامطلوب را تا هماهنگ چهارم حذف کند .

stub tuner
تنظيم کننده ي استايي ~ استاب اتصال کوتاه شده ي قابل تنظيم براي تنظيم خط انتقال براي انتقال حداکثر توان .