transistor-coupled logic


اصطلاح
برق و الکترونیک
24 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
منطق ترانزيستوري - تزويجي ~ شکلي از منطق مدار مجتمع که مي تواند با بيسها و کلکتورهاي مشترک براي تزويج چندگانه اميتر به کار رود .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت transistor-coupled logic معنی transistor-coupled logic معنی transistor-coupled logic به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک transistor-coupled logic در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
transistorized
ترانزيستوري شده ~ مدار ساخته شده با ترانزيستورها به جاي لامپهاي الکتروني .

transistorized DC motor
موتور DC ترانزيستوري شده ~ 1. موتور AC معمولي که با مبدل AC/DC ترانزيستوري شده راه اندازي مي شود . 2. موتور DC که در آن ترانزيستورها به جاي کموتاتورهاي معمولي براي کموتاسيون جريان قرار گرفته اند .

transistor symbol
نماد ترانزيستور ~ نماد شماتيکي که ترانزيستوري را در نمودار مدار نشان مي دهد . بيس با خط مستقيمي با زاويه عمود به بار نشان داده مي شود . خط کلکتور ،بيس را با زاويه عمود به بار زاويه اي قطع مي کند و پيکان ندارد . خط اميتر پيکاني دارد که در ترانزيستور PNP به سوي بيس و در ترانزيستور NPN به خلاف جهت بيس ...

transistor-transistor logic
منطق ترانزيستور -ترانزيستور ~ خانواده منطقي برپايه ترانزيستورهاي پيوندي دو قطبي که با مشخصه ي آنها سرعت بالا ،مصرف توان متوسط و کاربرد وسيع است .

Transit
ترانزيت ~ سيستم ناوبري ماهواره اي که شامل شش ماهواره است . اين سيستم در نيروي دريايي ايالات متحده براي ناوبري کشتيها ،ساخته شده ،اما براي کاربردهاي عادي نيز قابل استفاده است . مطابق با زمان بندي اين سيستم از سال 2000 به دليل برتري سيستم GPS از کار خواهد افتاد .

transitional coupling
تزويج گذري ~ مقدار تزويج القايي بين دو پيچيک که پهن ترين باند گذر و تخت ترين منحني پاسخ را بدون قله هاي دوتايي مي دهد .

transition coding
رمز گذاري گذرا ~ رمز گذاري ميله -رنگي داده هاي دودويي که در آن رنگ ميله قبلي تعيين مي کند که ميله 0 يا 1 خوانده شود . ميله هاي متوالي رنگهاي متفاوتي دارند ؛مثلاً ميله سبز به دنبال فاصله سفيد بيت 0 دودويي تغيير سياه به سبز 1 دودويي است . رمزگذار قابليت رمزگذاري بالاتري را ارايه مي دهند و دقت خواندن ...

transition effect
اثر گذر ~ تغييري در شدت تابش ثانويه که در باريکه تابش اوليه به هنگام عبور از خلأ به محيط ماده از يک محيط به محيط ديگر اتفاق مي افتد .

transition element
قطعه انتقال ~ قطعه اي که نوعي از سيستمهاي انتقال را به نوع ديگر تزويج مي کند مثلاً تزويج کابل هم محور به موجبر .

transition frequency ; crossover frequency; turnover frequency
بسامد انتقال ؛بسامد تقاطع ~ بسامد متناظر با محل تقاطع مجانبها يا قسمتهاي دامنه ي ثابت و سرعت ثابت منحني پاسخ بسامدي ضبط کردن است . اين منحني بدون نسبت ولتاژ ،برحسب دسيبل عنوان محور عمودي لگاريتم بسامد به عنوان محور افقي رسم مي شود . در کمتر از بسامد انتقال ،سطح به طور تدريجي به هنگام ضبط کردن کاهش ...