virtual instrument


اصطلاح
برق و الکترونیک
18 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
ابزار مجازي ~ ابزار ساخته شده از ترکيب سخت افزار کامپيوتر شخصي ( ريزپردازنده ، حافظه و صفحه نمايش ) و نرم افزار ( سيستم عامل ) با سخت افزار ابزار دقيق ، ميان افزار و نرم افزار کاربردي . اين ترکيب مي تواند همانند مولتيمتر ، اسيلوسکوپ ، شمارنده و تحليلگر طيف عمل کند سخت افزار ابزار دقيق معمولاً به صورت کارت مداري جازدني است و مي تواند شامل مبدل آنالوگ به ديجيتال ، ديجيتال به آنالوگ ، زمانبندي ورودي/ خروجي ديجيتال و مدارهاي شکل دهي سيگنال باشد . ممکن است که به رساناها و پروبهاي خارجي نيز نياز باشد . نرم افزار کاربردي تحليل داده ها ، ارتباطهاي پردازشي و واسط گرافيکي ( GUI) را براي کاربر فراهم مي کند.

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت virtual instrument معنی virtual instrument معنی virtual instrument به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک virtual instrument در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
virtual memory
حافظه مجازي ~ ترکيبي از حافظه اصلي کامپيوتر و حافظه کامپيوتري خارجي که مي توان آن را به صورت يک حافظه در نظر گرفت ، زيرا کامپيوتر برنامه يا نشاني مجازي را به نشاني سخت افزاري حقيقي ترجمه مي کند. حافظه مجازي امکان ذخيره سازي برنامه ها و داده ها را در خارج از حافظه اصلي کامپيوتر فراهم مي کند. در ماشي ...

virtual reality
واقعيت مجازي ~ شکلي از شبيه سازي کامپيوتري سه بعدي زمان - حقيقي که امکان واکنش نشان دادن را با تمام حواس ( بينايي ، شنوايي ، لامسه ، بويايي ، و چشايي ) به بيننده مي دهد. تجهيزات آن شامل صفحه نمايش قرار گيرنده روي سر ، دستکشهاي حسي ، بردهاي صداي سه بعدي و ابزارهاي پسخورد لمس شونده است . اين ابزار با ...

viscous-damped arm
بازي مهار شده ي ويسکوزي ~ بازي پيکاپ گرامافون که به طور مکانيکي با مايع داراي ويسکوزيته بالا مهار شده است ، به طوري که بازو به هنگام پايين آمدن به نرمي روي صفحه قرار مي گيرد.

visibility factor
عامل رويت پذيري ~ نسبت حداقل توان ورودي سيگنال قابل اشکار سازي با ابزار ايده آلي که به خروجي گيرنده متصل است به حداقل توان سيگنال قابل آشکارسازي با عملگر انساني از طريق صفحه نمايش متصل به همان گيرنده .

visual angle
زاويه ديد ~ گام بين عناصر تصوير ( پيکسلها ) تقسيم بر فاصله ديد و تبديل آن به قوس بر حسب دقيقه .

visual-aural range
محدوده بينايي - شنوايي ~ محدوده راديويي VHF که مسيري را براي نمايش به خلبان روي نشانگر چپ و راست با مرکز صفر و مسير ديگري را ، در زاويه عمود نسبت به اولي ، به شکل سيگنالهاي شنوايي A-N محدوده راديويي ايجاد مي کند. هر يک از نشانگر ها را مي توان براي برطرف کردن نقاط مبهم ديگري به کار برد.

visnal carrier frequency
بسامد حامل ديداري ~ بسامد حامل تلويزيوني که با اطلاعات تصوير مدوله مي شود.

visual flight rules
قواعد پرواز ديداري ~ تنظيمهايي که پرواز هواپيما را هنگامي که ديد تا ارتفاع معيني خوب است کنترل مي کند.

visual radio range
محدوده راديويي ديداري ~ هر نوع امکانات تعيين محدوده اي که مرز آن با ابزارهاي ديداري و بدون استفاده از دريافت راديويي تعيين مي شود.

visual signal
سيگنال ديداري ~ بخش تصويري سيگنال تلويزيوني .