flux- gate magnetometer


اصطلاح
برق و الکترونیک
23 حرف
3 کلمه
معانی و توضیحات
مغناطيس سنج شارياب ~ وسيله اي که با اندازه گيري درجهي سير شدگي هسته ي خود شدت ميدان مغناطيسي بيروني را تعيين مي کند.

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت flux- gate magnetometer معنی flux- gate magnetometer معنی flux- gate magnetometer به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک flux- gate magnetometer در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
flux guide
شاربر ~ قطعه ي شکل داده شده اي از ماده ي مغناطيسي که شار الکترومغناطيسي را در مسيرهاي مورد نظر براي گرمايش القايي هدايت مي کند. شاربر يا شار را به نقاط مورد نظر هدايت مي کند و يا مانع از گسترش آن به فراتر از مناطق معين مي شود.

flux leakage
نشت شار ~ شار مغناطيسي که از فاصله ي هوايي يا ساير قسمتهاي مدار مغناطيسي عبور نمي کنند.

flux linkage
پيوستگي شار ~ حاصلضرب تعداد دورهاي يک پيچک و تعداد خطوط قواي مغناطيسي گذرنده از آنها.

fluxmeter
شارسنج ~ وسيله اي براي اندازه گيري شار مغناطيسي . معمولاً بر حسب ماکسول يا وبر مدرج مي شود.

flyback cinverter
مبدل بازگشتي ~ نوعي منبع تغذيه ي قطع و وصلي buck- boost که با استفاده از کليد ترانزيستوري نياز به القاگر خروجي را حذف مي کند. در نيم تناوب اول کليدزني ( ترانسفرومر وصل) انرژي در سيم پيچ اوليه ي ترانسفورمر ذخيره مي شود ؛ اما در نيم تناوب دوم ( تناوب بازگشت ) که ترانزيستور قطع است ، انرژي به ثانويه ي ...

flyback power supply ; kickback power supply
منبع تغذيه بازگشتي ~ نوعي منبع تغذيه ي ولتاژ - بالا که ولتاژ « دي سي» حدود 10 تا 25 کيلوولت براي اند ثانويه لامپ رتو ادي در تلويزيون يا نوسان نما فرهم مي کند. معکوس شدن ناگهاني جريان پيچک نحراف افقي در ترانسفورمز خروجي افقي در هر بازگشت ، پالس ولتاژي را القا مي کند که توسط اتو ترانس به مقدار مورد ن ...

fly - by-wire system
سيستم پرواز با سيم ~ نوعي سيستم کنترل پرواز هواپيما که رد آن به جاي رابطهاي مکانيکي يا هيدروليکي اط سيمهاي الکتريکي براي کنترل شهرها ، دريچه ي بالها و ساير سطوح کنترل ذخيره گذاريهاي متعدد و افزايش ضريب ايمني در نبردهاي هوايي يا هنگام بروز مشکل را ممکن مي کند. کنترل از طريق رايانه اي صورت مي گيرد که ...

flywheel effect
اثر چرخ لنگر ~ توانايي مدار تشديد در حفظ بسامد نوسان خود هنگامي که پالسهاي کوتاه انرژي با فاز و بسامد ثابت به آن اعمال مي شود.

FM / AM
اف ام / اي ام ~ مدوله سازي دامنه ي يک حامل توسط زير حاملهايي که بسامدشان با سيگنالهاي اطلاعات مدوله شده است.

FM / AM multiplier
ضرب کننده ي اف ام / اي ام ~ ضرب کننده اي که انحراف بسامد آن از بسامد مياني حامل متناسب با يک متغير و دامنه ي آن متناسب با متغير ديگري است . حامل مدوله شده با دامنه و فرکانس سپس به طور متوالي مدوله زدايي اف ام و اي ام مي شود و خروجي نهايي متناسب با حاصلرضرب دو عامل متغير خواهد بود.