indium antimonide


اصطلاح
برق و الکترونیک
17 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
انديم آنتيمونيد ~ نوعي آلياژدوتايي نيمه رسانا از آنديم و آنتيموان که تحرک الکتروني بسيار بالاييايجاد مي کند. از آن براي ساخت آشکارسازيهاي زير قرمز ، فيلترهاي زير قرمز، مقاومتهاي مغناطيسي و قطعات اثرذ - مال استفاده مي شود . همچنين برخي از ديودهاي تونلي ، ترانزيستورها و ديودهاي ليزر با استفاده از insb ~ ساخته شده اند .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت indium antimonide معنی indium antimonide معنی indium antimonide به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک indium antimonide در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
indium antimonide detector
آشکار ساز ، اينديم آنتيمونيدي ~ آشکار ساز زير قرمز فوتوولتايي که با کار در دماي نيتروژن مايع حساسيت بالايي را نسبت به طول موج حدود 5 ميکروفاراد در ناحيه ي زير قرمز ايجاد مي کند . کاربرد آن در سيستمهاي هدايت موشک ، سيستمهاي شناسايي هدف و نظارت بر تابش ليزري است .

indium arsenide
انديم آرسنيد ~ نوعي ترکيب بين فلزي با ويژگي نيمه رسانا . در حسگرهاي اثر هال استفاده مي شود.

indium phosphide
انديم آرسنيد ~ نوعي ترکيب بين فلزي با ويژگيهاي نيمه رسانا . در حسگرهاي اثر هال استفاده مي شود .

indium phosphide
انديم فسفيد ~ ترکيبي فلزي با ويژگيهاي نيمه رسانا .

induced charge
بارالقايي ~ بار الکتروستايکي که توسط ميدان الکتريکي روي يک جسم توليد مي شود .

induced current
جريان القايي ~ جريان توليد شده در يک رسانا توسط ميدان الکترو مغناطيس متغير با زمان . در گرمايش القايي از اين روش استفاده مي شود .

induced electron emission
گسيل الکترون القايي ~ گسيل الکترونها در اثر برخورد پرتوهاي ايکس به نمونه اي از ماده ي مورد مطالعه . گستره ي انرژِ الکترونهاي گسيل شده به ترکيب شيميايي بستگي دارد . در طيف سنجها استفاده مي شود .

induced voltage
ولتاژالقايي ~ ولتاژِ که براي تغيير تعداد خطوط نيروي ~ مغناطيسي گذارنده از پيچک يک مدار ، در آن مدار القا ميشود .

inductance
القا کنايي ~ ويژگي يک مدار يا عنصر مداري در مخالفت با هر گونه تغيير جريان ، القاکنايي منجر به تاخير تغيير جريان نسبت به تغيير ولتاژ مي شود . واجد آن هانري ، ميلي هانري و ميکروهانري است .

inductance bridge
پل القا کنايي ~ وسيله اي مشابه با پل تستون که مي تواند القا کنايي مجهول را از طريق مقايسه ي آن با القا کنايي معلوم اندازه بگيرد .