leaky waveguide


اصطلاح
برق و الکترونیک
15 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
موجبر نشت دار ~ نوعي موجبر که داراي شکاف طولي باريک است و انرژي پيوسته از آن نشت مي کند.

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت leaky waveguide معنی leaky waveguide معنی leaky waveguide به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک leaky waveguide در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
leased line , private line
خط باستيجاري ، خط اختصاصي ~ خط تلفني که منحصراً براي استفاده ي مشتريان اجاره کننده ي آن اختصاص يافته است .

least significant bit
بيت کم - ارزشترين ( ال اس بي ) ~ بيتي که کمترين مقدار يا وزن را در علامتگذاري دو دويي يک عدد داراست . به عنوان مثال در عدد دودويي 1101 که معادل با 13 دهدهي است .( 1 ) سمت راست بيت کم - ارزشترين است .

least significant character
نويسه ي کم ارزشترين ~ نويسه ي واقع در آخرين موقعيت سمت راست يک عدد يا کلمه .

leacher - line oscillator
نوسان ساز خط ( لچر ) ~ نوعي نوسان ساز هارتلي که از سيمهاي اچر به عنوان مدار تانک استفاده مي کند .

leacher wires , lechewr line
سيمهاي ( لچر ) دو سيم موازي به طول چندين طول مووج ~ و به فاصله ي کسري از طول موج که براي اندازه گيري طول موج ~ منبع ريز موج متصل به آنها به کار مي رود . با حرکت داده يک ميله ي لغزان در راستاي سيمها ، موقعيت گره هاي مربوط به امواج ايستا شناسايي و از فاصفه ي گره ها براي تعيين طول موج يا بسامد استفاده ...

leaclanche cell , carbon - zinc cell
پيل لکلانشه ~ نوعي پيل خشک اوليه که الکترود منفي آن ظرف وري استوانه اي و الکترود مثبت آن ديوکسيد منگنز متصل به ميله ي کربن است ولتاژ نامي آن 1/5 ولت و چگالي انرژِي آن 85 يا 65 است .

leduc effect
اثر ( لدوک ) اگر ميدان الکترومغناطيسي به صورت عمود بر بردار شيب دماي يک رسانا وارد شود ، اختلاف دمايي توليد مي شود که بر هر دو جهت شيب دما و مديان مغناطيسي عمود است .

left - hand polarized wave , counter colockwise polarized wave
موج قطبيده ي چپگرد ، موج قطبيده ي پاد ساعتگرد ~ موج الکترومغناطيسي قطبيده ي ، عرضي ، و بيضوي که جهت چرخش بردار ميدان الکتريکي آن از ديد ناظري که در جهت انتشار ايستاده است ، در خلاف جهت عقربه هاي ساعت است .

left - hand rule , Fleming s rule
قاعده ي دست چپ ، قاعده ~ فلمينگ ~ 1. در يک سيسم حامل جريان اگر انگشتان دست چپ طوري دور سيم قرار گيرد که انگشت شست در جهت شار الکترونها باشد ، انگشتان ديگر جهت ميدان مغناطيسي توليد شده توسط سيم را نشان مي دهند . در حالت متداول که جهت جريان خلاف جهت حرکت الکترونها در نظر گرفته مي شود ، از دست راست اس ...

left - hand taper
مخروطي چپگرد ~ تغييرات مخروطي در مقاومت يک رئوستا يا پتانسيومتر به گونه اي که با نگاه از انتهاي محور آن ، مقاومت نيمه ~ پادساعتگرد آن ~ بيشتر از نيمه ي ساعتگرد است .