magnetostriction transducer


اصطلاح
برق و الکترونیک
27 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
تراگردان مغناطوکشسان ~ تراگردان سوناري که جريان متناوب را به انرژي صوتي با همان بسامد تبديل مي کند و انرژ صوتي را به شکل باريکه اي در مي آورد. تعداد زيادي از لامپهاو پيچکهاي نيکلي يا آلياژ نيکلي در يک آرايش سري -موازي به يکديگر متصل مي شوند. انتهاي هر لامپ باغشايي که در ارتباط با امواج درياست ، تماس دراد. اين تراگردان به صورت ميکروفوني براي برگرداندن پژواک نيز عمل مي کند.

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت magnetostriction transducer معنی magnetostriction transducer معنی magnetostriction transducer به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک magnetostriction transducer در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
magnetostrictive
خاصيت مغناطوکشساني ~ خاصيت تغيير ابعاد در هنگام قرار گرفتن در ميدان مغناطيسي.

magnestrictive delay line
خط تأخير مغناطوکشساني ~ خط تأخير ساخته شده از نيکل يا ماده ي مغناطوکشسان ديگر . مقدار تأخير به وسيله موج شوکي که در طول خط با سرعت صوت رخکت مي کند، تعيين مي شود.

magnetostrictive relay
رله مغناطوکشساني ~ رله اي که در اثر تغيير ابعادي ايجاد شده در ماده ي مغناطيسي که در معرض ميدان مغناطيسي قرار مي گيرد ، عمل مي کند.

magnestrictive resonator
تشديدگر مغناطوکشساني ~ ميله فرومغناطيسي که مي توان براي ارتعاش در يک يا چند بسامد تشديد معين ، با اعمال ميدان مغناطيسي متناوب ساخت.

magnetostrictor
مغناطوکشساننده ~ قطعه اي براي تبديل نوسانهاي الکتريکي به نوسانهاي مکانيکي با به کارگيري خواص مغناطوکشساني اسن قطعه از ميله اي از جنس مغناطيس تشکيل شده و در يک نقطه محکم شده است و پيچک حامل جران نوساني در اطراف آن قرار گرفته است . به ازاي بيشينه مقدار انرژي ، سيستم بايد به بسامد طبيعي خود يا نزديکي ...

magnetothermodelectric single crystal
تک بلور مغناطوترموالکتريک ~ بلور اصلي در خنک کننده هاي حالت جامد . وقتي که بلور حامل جريان الکتريکي در حضور ميدان مغناطيسي عرضي قوي با شدت زياد ، بيش از 100 KG است ، قادر به خنک کردن تا 100 درجه C زير دماي اتاق است .

magnetotransistor
مغناطوترانزيستور ~ نوعي ترانزيستور دو قطبي با دو کلکتور که به عنوان حسگر ميدان مغناطيسي طراحي شده است و دو نوع دارد : مغناطوترانزيستور عمودي ( VTM ) که به جاري شدن عمودي حاملها براي عملکرد مغناطيسي خود وابسته هستند و مغناطوترانزيستور افقي ( LTM) که به جاري شدن افقي حاملها براي پاسخ مغناطيسي وابسته ...

magnetron; traveling -wave magnetron; conventional magnetron
مگنترون ؛ مگنترون موج عبوري ؛ مگنترون معمولي ~ نوسان ساز قدرت در بسامدهاي ريزموج که از يک آند استوانه اي چند کاواکي و يک کاتد هم محور در داخل لامپ خلأ تشکيل مي شود . ميدان مغناطيسي دائمي در طول لامپ ، موازي ، کاتد محوري از آهنرباهاي C شکل زوج يا تک به وجود مي آيد . در هنگام روشن شدن ميدان الکتريکي ...

magnetron amplifier
تقويت کننده مگنترون ~ مگنتروني که به عنوان تقويت کننده عمل مي کند.

magnet steel
فولادمغناطيسي ~ فولادي که مغناطيس شوندگي بالا دارد و معمولاً داراي مقداري از ترکيب تنگستن ، کوبالت ، کروم و منگنر است . فولاد مغناطيسي ماده ي آهنرباي دائمي است.