radiation


اصطلاح
برق و الکترونیک
9 حرف
1 کلمه
معانی و توضیحات
تابش ~ گسيل انرژي در هر قسمت از طيف الکترومغناطيس ، از پرتوهاي X ~ تا امواج راديويي ، اين واژه براي بيشتر افراد معناي تابش هستهاي ، پرتوهاي آلفا ، بتا و گاما را دارد.

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت radiation معنی radiation معنی radiation به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک radiation در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
radiation - absorbed dose
دز تابش - جذب ~ واحدي که مقدار انرژِ ي منتقل شده به ماده را با تابش يونيده سازي معين مي کند. يک راد ، دز تابشي است که چگالي انرژِ ي 100ارگ بر گرم را در ماده جذب کننده ايجاد مي ند به دليلاختلاف انرژِ ي مواد مختلف نوع ماده بايد معين باشد. مثلا ~ 1 rad ~ سيليسيم برابر با 100erg /g ~ سيليسيم است . قطعا ...

radiation absorber
جاذب انرژِي ~ ماده عايقي به شکل ورق که داراي مقداري رسانايي است و به عنوان عنصر دي الکتريک و بازتابنده براي جذب انرژِي RF ~ نا خواسته به کار مي رود .

radiation burn
سوختن تابشي ~ سوختن در اثر قرار گرفتن بيش از حد در معرض انرژِي تابشي .

radiation conter
شمارنده تابشي ~ ابزاري که تابش هسته اي را با شمارش تعداد يونيده شدن ناشي از پرتوها ، آشکار و اندازه گيري مي کند .

radiation damage
تخريب تابشي ~ خراب شدن دايمي قطعه نيمرسانا که مي تواند ناشي از تابش ذرات هسته اي و ذرات باردار باشد . تخريب جا به جايي، تخريب انتقال بار و تخريب مکانيکي از اين نوع است . مثالً تخريب پرتو تروني و گاما هدايت متقابل ، جريان اشباع درين و ولتاژ پينچ اف MESFET ~ ها را کاهش مي دهد . تخريب نوتروني توان خرو ...

radiation danger zone
منطقه خطر تابش ~ منطقه که در آن بيشينه دز ثابت از مقدار مجاز بيشتر است.

radiation detector
اشکار ساز تابش ~ قطعه اي براي تبديل انرژي تابشي به شکل مناسبتري براي مشاهده .

radiation dose
دز تابش ~ مقدار کل تابش يونيده ساز جذب شده در ماده يا بافت ، که معمولاً بر حسب rad ~ بيان مي شود .

radiation efficiency
بازده تابش ~ نسبت توان تابش شده به توان کل تغذيه شده به آنتن در بسامد معين .

radiation field
ميدان تابشي ~ ميداني الکترومغناطيسي که از آنتن ارسال ~ کننده خارج مي شود و به سمت بيرون ، به شکل امواج الکترو مغناطيسي در فضا تابش مي شود .